تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!



چهارگانه پاییزی

يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۳۳ ب.ظ


یک) سرخپوست خردمند گفت: وقتی رفتی روی سن، قبل از اینکه چیزی بگی به جمعیت نگاه کن و فکر کن بجای این لباس ها شورت پاشونه. استرست می ریزه اینطوری... وقتی از ان بالا نگاهم به موهای فشن، مانتوهای نو، رنگی رنگی و مجلسی، کت و شلوار هایی که با خط اتوشان می شد خربزه قاچ کرد و کراوات های آویزان از بعضی  گردن ها افتاد نتوانستم طبق دستورالعمل سرخپوست خردمند عمل کنم و در عوض خیال کردم الان خودم با یک شورت پاره پوره پا شده ام آمده ام این بالا!


دو) مثلا کلک خیال انگیز امشبم این باشد که یک نهنگ گنده باشم. یک نهنگ خیلی خیلی گنده که خانه اش در یک اقیانوس بیکران است و با هر شیرجه ای که به روی آب می آید به اندازه ده تای این اتاق هوا می بلعد و توی این جای کوچک نفسش بند بیاید و احساس خفگی امشبم به این خاطر باشد... شما که بلدید لطفا بفرمایید برای نهنگ شدن باید به کجا مراجعه کرد؟


سه) و چون بازگشتند وزیر بونصر را گفت: بسیار خاموش بودی و سخن نگفتی و چون بگفتی سنگ منجنیق بود که در آبگیه انداختی.  احسنت و این ها و با تشکر!


چهار) شهرام ناظری توی رقصانه اش می گوید: ما سوخته حالان و شما سیر و ملولان، آخر بنگویید که این قاعده تا کی؟ حالا جدای از شوخی (که از اولش هم نبود) این قاعده تا کی؟! (دریافت)


  • ۹۵/۰۹/۲۱

نظرات  (۱)

  • بانوچـ ـه
  • نتیجه ی 1 چی شد؟
    پاسخ:
    نتیجه می گیریم که صلاحیت سرخپوست خردمند همواره برقرار است د:

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی