از این بیماریا خلاصه
پنجشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ب.ظ
«زمان هایی پیش می آید، عزیز دلم، که متقاعد می شوم برای هیچ گونه ارتباط انسانی مناسب نیستم...»
نامه به فلیسه/ کافکا/ مرتضی افتخاری
یه حیطه ایو توی ذهنم به خیالاتی اختصاص دادم که کاملا آگاهم هیچ مفهومی
پسِ پردشون وجود نداره. یک مشت فرم بی معنا. یاوه های مسخره که حتی نمی
تونم اسمی روشون بذارم و توصیفی ازشون ارائه بدم و مجبورم با عنوان
خیالات یادشون کنم. این پیکره های بی معنیو تنها از این جهت حفظشون کردم که
دستاویزی باشن برای رهایی ام در زمان سرخوردگی... خیرگی، خودسری و نافرمانی در برابر وهمیات ناشناخته یِ بی نام، چه مرهم شگرفیه برای درمان بی
بهرگی هام!!
- ۹۴/۱۰/۱۰