تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!




توی خانه ما اشیا فقط وارد می شوند. بعد که از در آمدند تو دیگر نمی شود فهمید کجا قرار می گیرند و راه رسیدن به آنها از کجا می گذرد و نکته خیلی مهمی که محور اصلی این نوشتار است این است که در خانه ما اشیا هرگز بیرون نمی روند. شرم آور است ولی هرگز. و اصلا معلوم نیست چه می شوند و کجا می روند. از الان می توانم صبح یک روز تابستانی را در سال های نه چندان دور تصور کنم که خورشید با صدای مهیبی از پشت کوه ها بیرون می جهد. و بعد یک موزیک لایت در محله پخش می شود. آنگاه تکه های خانه ما که تمام عمرمان خشت خشتش را با دستهای خودمان روی هم نهادیم، آهسته آهسته توی فضا می چرخند و بعد ناگهان موزیک تند می شود و ترکش ها به خانه همسایه ها عابرین پیاده کسبه محله آسمان زمین و همه جا اصابت می کند. خانه ها پودر می شوند، کوه ها به لرزه می افتند، خورشید تکه پاره می شود و هستی در مه سیاهی فرو می رود. میلیاردها سال متوالی همه جا یخ می زند، تمام موجودات زنده از بین می روند و درست در لحظه های   آخر سقوط حیات، عودی که همه جای کمد را برای پیدا کردنش زیر و رو کردم رخ می نماید و خنده تلخی می کند. دودش به هوا برمی‌خیزد و داستان غم انگیز حیات به پایان می رسد.


بله. این وضع خانه ما در صبح یک روز تابستانی است که بخاطر خارج نشدن اشاء منفجر شده.

  • ۹۴/۰۵/۱۷

نظرات  (۹)

ما همیشه ی بابا چارچوب رو در رو گرفته رها نمی کنه و می گوید: حیف ِ :دی و ماما از بالای سر پا پرت می کنه بیرون خداروشکر :))
پاسخ:
ما که نفهمیدیم چی شد ولی خببببب خدارو شکررررر  د:
  • آناهــیــ ـــتا
  • لدفن قبل از اینکه این اتفاقات بیوفته ماتیلدا و اون غول کمد دیواریت چی چی خان بود؟ اونو به من برسون ازشون نگهداری کنم. گنا دارن بترکن :(
    پاسخ:
    ماتیلدا الان دیگه بهم عادت کرده. پیش غریبه نمی مونه. میخواب بروس لی رو بهت بدم؟ اون کوچیکه هنو وابسته نشده د:
    اسمش هیولای کمد دیواری بود!! اسم خاصی داشت؟ یادم نیس :))
    کاشکی واقعا خیلی چیزها گم میشد و دیگر پیدا نمی شد ...
    خارج نشدن اشیا ...خارج نشدن ادم ها ..خارج نشدن خاطره ها ..
    پاسخ:
     کاش می شد گاهی...
  • نیمه سیب سقراطی
  • یحتمل خونه ـتون قابلیت ارتجاعی داره ؛)
    پاسخ:
    تا اون موقع پیدا می کنه :)))

    حالا خوبه خودشون گم میشن وگرنه خونتون جای سوزن انداختنم نمیشد که :|
    پاسخ:
    نه دیگه توی خونه گم میشن! در هر حال روزی میرسه که خونه ما جای سوزن انداختن نیست!! د:
    کارگردان خوبی هم میشی :)
    پاسخ:
    معمار چطور؟ :)))
    این عنوان هات کمرمو میشکونه :)))
    پاسخ:
    خیلی در انتخاب عنوان وسواس پیدا کردم :د
  • آناهــیــ ـــتا
  • آره بابا یه اسمی داشت.
    یبارم نقاشیشو کشیده بودی :))

    پاسخ:
    تکذیب می کنم. من این کارو نکردم!! :D

    پیر شدماااا : (
    ای بابا :| منم توضیح نمیدم دیگه !
    پاسخ:
    باشه حالا قهر نکن! د:

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی