تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!



زبان، فکر

پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ق.ظ

انسان های اولیه که زبان معلومی برای حرف زدن نداشتند، چطور فکر می کردند؟ مثلا ما وقتی بخواهیم فکر کنیم "کتابی را از روی میز برداریم" یک اسم برای شی ای به نام "کتاب" داریم. برای میز هم یک اسم و یک فعل هم برای عمل برداشتن -چقدر واضح گفتم هاه هاه-. حالا برای انسان هایی که هیچ کلمه ای برای اشیا و افعال نداشتند، فکر کردن به چه صورت بود؟ آیا فکر کردن بدون زبان یک پروسه تماما بصری بود؟ یا شاید ذهن هر کسی زبان خودش را می ساخت؟ -من در این زمینه اطلاعی ندارم و دو سوال قبل گمانه زنی های شخصی ام بود- شما فکر می کنید انسان های اولیه -بدون زبان گفتاری لااقل- چطور فکر می کردند؟!


+ بماند، کوشی بچه؟
  • ۹۴/۰۵/۱۵

نظرات  (۱۵)

  • فارفائـِـ ــلا
  • بنظرم اولش تصویری بوده, بعد برای اینکه به همدیگه منظورشون رو منتقل کنن از آواهای ساده استفاده می کردن.
    مثلا اینطوری که یکیشون ک از همه بیشترر می فهمیده بقیه رو دور خودش جم می کنه و کتاب رو نشونشون می ده و می گه "آ"

    اما اینکه چجوری این فرد برتر رو انتخاب می کردن و همگی به حرفش گوش می کردن فک کنم خودش یه پروسه ای بوده :))
    پاسخ:
    آقا من می خوام زبان شناسی بخونم :)))
    اگه تصویری فکر می کردن نه تنها حافظه بصری خیلی قوی ای داشتن که واقعا هم انسان های بی نهایت خلاقی بودن بنظر من. مثلا چقدر بصری بوده؟ تصاویر رو همونطوری تجسم می کردن -لااقل انتظار می ره خیلی بهتر از ما تجسم کنن-؟
  • خانوم ِ لبخند :)
  • من گاهی میشینم فکر می کنم واقعا اول ِ اول ِ اولش چطوری کلمه ها رو ساختن..با چه ذهنیتی؟ !!!
    اما خب فکر کردن بدون کلمات خیلی سخته! به نظرم تصویری فکر میکردن..به هرچی فکر میکردن مجسمش میکردن .. بدون اسم! شایدم اینطوری فقط مینونستن به چیزایی که با چشم دیده بودن فکر کنن
    پاسخ:
    منم فکر می کنم. بعد دقت کردی وقتی اینطوری فکر می کنی کلمه ها چقدر بی معنی می شن؟
    اگه اینطوری باشه مثلا می خواستن درباره اینکه برن مسافرت فکر کنن. مثلا هفته ها باید فکر می کردن که از کجا ها برن تا به مقصد برسن :))

  • فاطیما کیان
  • تصورش سخته شاید فقط اجسام رو میدیدن و براشون جالب بوده
    پاسخ:
    نمی دونم... خیلی جالبه ولی
  • خانوم ِ لبخند :)
  • ای بابا من کامنت اول رو دادم اینجا قرمز بود..کامنت سوم رو دادم زرد شد!! :)))))
    کامنت چهارم رو دارم میدم ببینم چه رنگی میشه ؟ :))

    پاسخ:
    این یکی خوبه، تا آخر امشب تغییرش نمی دم :))))
    نمی فمم منظورتو :))
    بنظرم حافظه ی بصری خیلی ربطی به زبان نداره,
    ممکنه تو به کلمه ی کتاب فک کنی و کتاب بیاد تو ذهنت, اما درهرحال قیافه ی اون کتابه س که توی ذهنته, نه اون واژه.
    واژه ها در واقع فقط به ما کمک می کنن که با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
    اگر خودمون باشیم و خودمون, چه نیازیه که اصلا از واژه ها استفاده کنیم؟

    می تونیم خودمونو در حال انجام اون کاری ک توی ذهنمونه تصور کنیم و راجبش فک کنیم ک  اگه انجامش بدیم چی میشه..

    پاسخ:
    من تو فکرم گاهی وقتا یه صحنه سیاه میاد بعد پشت صحنه صدام میاد که داره حرف می زنه
    خیلی خاصم من د:

    دوست دارم فکرکنم که انسان‌های اون موقع هرکدوم زبان خودشون رو برای فکر کردن داشتن. این‌طوری قشنگ‌تر می‌بوده!
    ولی خوُب چیزی که مسلم ‍ه این ‍ه که این نسل بشری که از نسلِ حضرت آدم هستن، زبون و کلمات و جمله داشتن از اول. فکر کنم یه آیه‌ای هس توی قرآن که می‌گه خدا بعد از آفرینش انسان، نام‌ها (یا یه کلمه‌ای شبیه این!) رو یادش داد. (کلاً نقل به مضمون!) یه بارم خیلی سال پیش این آقای روان‌شناس ‍ه که فکر کنم بهش میگفتن دکتر فرهنگ اومده بود مدرسه مون ‍و همین ‍و داشت می‌گفت. و می‌گفت برای اون آیه دو تا تفسیر هس: نامِ تمام چیزها- تمامِ زبان‌های جهان!
    در مورد اون دسته از موجوداتی که توی زیست‌شناسی بهشون گفته می‌شه آدمیان و نخستی‌ها هیچ نظری ندارم! هیچ حرف معتبر و منطقی‌ئی هم ندیدم تا حالا. فقط این رو شنیدم که قبل از نسلِ حضرت آدم، خدا موجوداتی مشابه انسان رو هم روی زمین آفریده بوده که این حرف هم با قرآن جور درمیاد هم با مشاهدات زیست‌شناسی.
    (من کلا در رابطه با اخترشناسی و زیست‌شناسی هیچ حرفی رو نمیتونم الکی و بی‌منطقِ محکم بپذیرم مگر اینکه با قرآن تطبیق داشته باشه. چون به قرآن اعتماد دارم اما به دانشِ رو به تکامل بشر که هنوز ابتدائی ‍ه و هر روز ممکنه بفهمن حرف دیروزشون غلط بوده، اعتماد ندارم)
    پاسخ:
    در آغاز خلقت آیا زبان اینقدر گسترده بود؟ اگه محدود بود، آیا روی افکار هم تاثر داشت؟ آیا افکار هم محدود می شد؟ آیا انسان ها با زبانهای مختلف از نظر پروسه اندیشیدن متفاوت هستند؟ آیا؟ آیا؟ د:

    ممنونم از نظر مبسوطتت :)


    فقط خواستم اعلام کنم که نمی دونم جواب سئوال را... خخخخ
    پاسخ:
    ناخدا جوونه سلام ای ناخدا، دمپای ابری پاشه سلام ای ناخدا، عینک رو چشاشه سلام ای ناخدا، لنجم کهنه لنجه سلام ای ناخدا... دیدم به جناب خان ارادت داری گزیده ای از اشعار ایشون رو نوشتم د:
    من میگم ک  انسان های اولیه فکر نمیکردند و قضیه رو ختم بخیر میکنم!!
    والللاااااع !


    بعدشم پیرو پست قبلی ، فرزندم " حق " فقط یه کلمه س تو فرهنگ لغت و هیچ نمود خارجی نداره. خودشو اذیت نکن
    پاسخ:
    خِلاصصصصصص

    من معتقدم حق چیزیه که همیشه مال منه! د:

    بنظرم اونموقع اونقدر بدوی بودن که بیشترشباهت به گروه میمونهای الان داشتند
    پاسخ:
    اگه زبان نبود فکر کردن شبیه حیوانات بود؟ شما که دکتری بگو ببینم بلتی د:
    خیلی بهتر از ما !
    قانع شدی؟ :|
    پاسخ:
    از منم بهتر حتی؟ داریم؟ د:
    قلبشون پاک بوده با هم ارتباط داشته ... :دی
    پاسخ:
    خیلی خوب بود :)))))
    جناب خان دوست داشتنی ..:)
    پاسخ:
    باحاله ^_^
    نوشته اندکه انسانهای اولیه خودشون رو از طبیعت جدا نمی دونستند ... بعدها یه جهش ژنتیکی در استخوان لگن آدمی رو از حالت چهار دست و پا به روی دوپا سلوک داد ... یک محقق به شامپانزه ای شانزده سال صحبت کردن اموخت اما یاد نگرفت ... از بس خنگ بوده لابد :دی
    شبیه همون جهش ژنتیکی در استخوان لگن پا .. در یه جای لگن مغز هم همچین جهشهایی داریم ... که منجر به ایجاد ناحیه تکلم در مغز شد که مرتبط هست با ناحیه بینایی در پشت سر و اطلاعات این دو به هم مرتبطه ... حالا این که اینا کی بهم مرتبط شدن رو باید از علما بپرسی یا سرچ کنی از کفار بپرسی 
    مساله دیگه خیال پردازی هست ... 
    بعدشم شما سوال بنیادی پرسیدی که باز .. ای بابا 
    اینم ببین 
    http://www.ted.com/talks/yuval_noah_harari_what_explains_the_rise_of_humans#t-589411
    پاسخ:
    آدما قبلا چهاردست و پا راه می رفتن؟ نمی دونستم
    فکر کنم آخرش خودشم یادش رفت حرف زدنو :د

    ینی چی؟ قبلش آدما فکر نمی کردن؟ یهو؟
    خودش میاد د: مرسی :)

    بله ولی این مخالف نظر خلقت گرایانه و موافق نظر داروینی ها و نو داروینی هاست ... 
    این که چرا بچه ادمی کیک نپخته است اما بچه موجودات دیگه نه ، یه دلیلش اینه که انسان از حالت چهاردست و پا بلند شد روی دوپا ، مهرهای اخر کمر مجبور شدن سنگینی سر رو هم تحمل کنند. جمجمه و مغز علی رغم وزنشون کلی انرژی مصرف می کنند پس انسان مجبور شد گیاه خواری رو ترک کنه چون انرژی زیادی ازش می گرفت و معده اش هم کوچکتر شد، برای همین دیگه نشخوار نمی کنیم :دی البته هنوز بعضیا ... 
    دیگه وقتی روی دوپا بلند شد کانال زایمان تنگ شد و بچه ها که حالا حجم مغز  و سرشون بزرگتر شده و کانال زایمان هم تنگ تر شده بود می مردن و بچه های می موندن که کیک نپخته بودن .. استخوانهای جمجمه هم نرم تر شدن که وقت تولد بتونند راحت تر از کانال زایمان رد شه بچه ، بعدها استخوانها سفت میشن .. اگه بالای سر بچه تازه متولد شده دست بزنید می بینید که بچه سرش بازه .. بهش میگن شیردان .. و قدیمیا میگفتن تا بچه رو از شیر نگیری شیردانش بسته نمیشه .. یه طورایی هم درست میگفتن اما از منظر علمیش حقیقتش اینه که بچه ها در دوسالگی استخوانهاشون سفت میشه .. حتی بدون استخوان زانو به دنیا میان .. یه غضروف نرمه که بعد کم کم سفت میشه... 
    به بچه که به دنیا میاد مغزش در 9 ماه تشکلیل نمیشه . مغز ادمی دست پخت میلیون ها سال تکامل بشریه . نمیشه با یه پست چند خطی به نتیجه برسی که فکر چطوری تشکلیل میشه اگه میشد که اوباما این همه هزینه نمی کرد پروژه راه بندازه که مغز رو مپ کنند :) 

    پاسخ:
    :))))
    کیک نپخته! همون شل و ول! د:
    ینی الان مثلا میمونا بچشون با استخون به دنیا میاد؟!

    آفرین فرزندم! این همه اطلاعاتو از کجا بدست آوردی؟ بگو منم کتاباشو بگیرم سر ساختمون بیکارم بخونم به این موضوع علاقه مند شدم




    پدر جان اینا رو توی کتابی نخوندم ... توی نت خوندم .. تکامل انسان رو سرچ کن البته من به زبان اصلی خوندم .. 
    یعنی می خوام بگم زبانم خوبه :دی
    نه منظورم اینه که منابع فارسی در درسترس ندارم بهت معرفی کنم 
    قرار بود چندتا پست پشت سر هم در مورد این موضوع بذارم که دیدم کلا وبلاگ من شده متروکه، بیخیال شدم ... 
    پاسخ:
    منم زبانم خوبه... الکی دروغ گفتم :دی
    بیا اینجا بذار پستاتو :D

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی