تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!



ما، در آینه‌ی معروف!

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۷ ق.ظ

"...خیلی دوست داشتم امروز بجای بیان کردن مشکلات اقتصادی دولت و بیان کردن دغدغه های دولت خیلی دوست داشتم که حتی به دروغ هم که شده شما این قول رو به ما میدادین که از این تیم حمایت یشه..."

این بخشی از حرف های سعید معروف با محمد گودرزی، وزیر ورزش و جوانان در دیدار والیبال ایران و امریکا بود. بیشتر از آنکه بخواهد توجهم به انتقادهای معروف از وزیر و عملکردش جلب شود، معطوف به این بخش از حرفهایش شد؛ که به دروغ حتی بما قول می دادید!...

دروغ... چقدر از ما برای دروغ هایی که هرروز می شنویم کف و دست می زنیم  در حالی که می دانیم چیزی جز یک مشت حرف های بی اساس در گوشمان زمزمه نمی شود؟ به بیهودگی کلمات معتقدیم اما همچنان مشتاق شنیدن آنهاییم. از دروغ های مثلا بی اهمیت (!) در مقاس های کوچک، تا دروغ هایی در مقایاس های ملی!...


صحنه جالبتر آنجا بود که در انتهای این ویدئو بعد از حرف های معروف، کلام راستی را از یک سیاستمدار می شنویم که: "این دولت بلد نیست دروغ بگه..."!

چرا ما اینقدر حساسیتمان را به درستی یا نادرستی حرف هایی که می شنویم از دست داده ایم. و اصلا اینقدر راحت از کنارش عبور می کنیم که به هرکسی اجازه بدهد بهمان دروغ بگوید؟. گوش همه ما از سخنان کذب پر شده اما هنوز حاضریم به گفته های دروغ دل بسپاریم... وقتی ما اینطور حاضریم...



  • ۹۴/۰۴/۰۳

نظرات  (۶)

عنوان عااالی بود د:
پاسخ:
: ) ) )
  • هادی مرادی
  • با سلام
    وبلاگ زیبایی دارید ممنون میشم از سایت بنده هم دیدن فرمائید
    آموزش و معرفی کسب وکار های اینترنتی(رایگان)
    موفق باشید
  • آناهیتا طـــ
  • خیلی جالبه ها,
    تو زندگیامونم اینجوری ایم.
    با همه و حتی با خودمون رودرواسی داریم و رومون نمی شه با حقیقت کنار بیایم..

    بنظرم یکی از دلایل عدم پیشرفت همینه. که آدم تکلیف خودشو ندونه یا حقیقت رو نادیده بگیره.
    وقتی براش واضح و روشن باشه که آقا, فلان شرایط اینطوریه, بعد مجبور میشه یه فکر برای درمانش بکنه و حلش کنه.
    اما وقتی هی تلقین کنه همه چی آرومه ما چقد خوشحالیم.....هیچی. مثه مرداب همونجا میمونه و خوشه با مگسای دوروبرش
    پاسخ:
    دیگه واسمون مهم نیس چی میشنویم، چی می بینیم. بیشتر دلمون میخواد اونیو ببینیم که نشونمون می دن...
    من حس معروف رو درک میکنم. گاهی اوقات آدم انقدر نا امیده که حاضره یه نفر یه حرف بی اساس ِ خوب بهش بزنه و با همون حرف حتی شده برای چند ساعت خوش باشه.

    این روزا من خودم بارها به آدمهای دور و برم میگم "لااقل برا خوش کردن دل من هم که شده فلان قول رو بده! " هرچند میدونم قول دادنش به درد عمه ی خودش هم نمیخوره چه برسه به من و عمه ام! :|
    پاسخ:
    موافقم با حرفت... آدم وقتی همش دروغ میشنوه، بخواد نخواد منتظر دروغ بعدی می مونه
    دروغ برای ما شیرینه ، هر اتفاقی میفته و ما ناراضی هستیم وقتیه که حقیقتی رو بهمون میگن
    بیماریم
    پاسخ:
    دروغ شیرینه... واقعا همینه. اگه نبود اینقد خوشحال نمی شیدم از شنیدنش
  • خانوم ِ لبخند :)
  • کاش حقیقت تلخ نبود..
    پاسخ:
    لااقل اینقدر نبود...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی