تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!



۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آلن دوباتن» ثبت شده است

بازبینی سنجش معیارها: 1- سرخپوست ها

يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۴۰ ب.ظ


تا سال 1534، چهل و دو سال پس از ورود کلمپ، امپراطوری های آزتک و اینکا نابود و مردمان آن ها یا برده یا کشته شده بودند[...]. سرخپوستان بدلیل مهمان نوازی و ضعف عضلانی خود نابود شدند. آنان روستاها و شهرهای خود را به روی اسپانیایی ها گشودند و مهمانانشان با غافلگیری کامل به آنان حمله کردند. سلاح های ابتداییان همتراز توپ ها و شمشیرهای اسپانیایی نبود. فاتحان در حق قربانیان خود هیچ رحمی نکردند. آن ها کودکان را کشتند، شکم زنان حامله را دریدند، چشم ها را از حدقه خارج کردند، کل خانواده را زنده زنده در آتش سوزاندند و شبانه روستاها را آتش زدند. سگ های تربیت شده را به جنگل ها فرستادند تا سرخپوستان فراری را تکه تکه کنند. مردان را برای کار به معادن طلا و نقره فرستادند، در حالی که با طوق های آهنی به یکدیگر زنجیر شده بودند. وتی یکی از آن ها می مرد بدنش را از زنجیر قطع می کردند، در حالی که همراهانش در طرف دیگر زنجیر به کار ادامه می دادند. اکثر سرخپوستان بیش از سه هفته در معادن دوام نمی آوردند. به زنانشان هم در مقابل چشمان شوهرانشان هتک حرمت کردند.

شکل مطلوب تحقیر عبارت بود از بریدن چانه و بینی. لاس کاساس تعریف کرد که چگونه زنی، در حالی که می دید جنگجویان اسپانیایی با سگ های خود نزدیک می شوند، خودش را با فرزندش به دار آویخت. سپس سربازی رسید و کودک را با شمشیر دو نیم کرد، نیمی را به سگ داد و از راهبی خواست شعایر مرگ را به جا آورد تا کودک قطعا جایی در بهشت مسیح به دست آورد.

.. تخمین زده می شود که در فاصله تولد مونتی 1533 و انتشار جلد سوم مقالات در 1588 جمعیت بومی دنیای نو از هشتاد میلیون به ده میلیون نفر تنزل یافته باشد.

اسپانیایی ها سرخپوستان را با وجدانی آسوده قصابی کردند. زیرا مطمئن بودند که می دانند انسانِ بهنجار چیست [...]. انسان بهنجار کسی است که شلوار می پوشد، یک زن دارد، عنکبوت نمی خورد و در تختخواب می خوابد...

مونتی از این نخوت فکری ناراحت بود. وحشیانی در امریکای جنوبی وجود داشتند. ولی آن ها کسانی نبودند که عنکبوت می خوردند [بلکه اسپانیایی هایی بودند که بومیان را قتل عام می کردند]:
همه کس هرچه را که مرسوم خود او نیست وحشیانه می خواند. اما غیر از باورها و رسوم کشور خود هیچ معیار دیگری برای حقیقت و دلیل درست نداریم...

تسلی بخشی های فلسفه، آلن دوباتن