روانشناسی صد در صد مغرضانه نتورک مارکت کارها!!
تعداد افرادی که این روز ها به شغل شریف نتورک مارکتینگ هجوم میارن و
من اونها رو می شناسم، بطور جنون آمیزی رو به افزایشه. کافیه شب چشم ها
تونو روی هم بذارید و صبح بعد از برداشتن اونها از روی هم شاهد قارچ های
زرد رنگی باشین که با یک کتابچه و سررسید در دست، از خونه هاشون بیرون میان
و در سطح شهر پراکنده می شن. از مبانی نظری این افراد که بعنوان نیروی پش
رانه ی اصلیشون عمل می کنه می شه از سوئیچ شاسی بلند، فیش حقوقیِ فیک،
تصاعد های عددی بر پایه احتمالات و بمب های کلامیِ افراد بالای زنجیره یاد
کرد بهمراه معجون غلیظی از باور به حقیقت مطلقه «نتورک مارکتینگ پدیده نو
ظهور و بلامنازعه پیروز عصر الکترونیک». این افراد عموما انسانهای مهربان و
خیرخواهی هستن که بعد از ماه ها و حتی سال ها به یاد شما می افتن و
باهاتون تماس برقرار می کنن و حتی اگه تعداد برخوردهای دوستانه تون به
تعداد برخورد انگشت شست پاتون با فرق سرتون باشه، باز هم در شناخت شما
بعنوان فردی باهوش، موفق، با انگیزه و... خللی ایجاد نمی کنه. در تحقیقات بیشتر
ثابت شده این افراد بلندپروازی های فرا نبوغ آمیزی ! دارن و از درآمد ماهیانه کمتر از بیست میلیون تومانی شما بشدت متعجبند. علاوه بر
این این انسانها بطرز غیر قابل تصوری سمج، دارای مقادیری کژ فهمی، مقید تام
به کتابچه ی راهنمای «چگونه صید خود را شکار کنید» و «روانشناسی اجرای فن
اشکل گربه با لبخند سوم» هستن و در چسبوندن خود به دیگران بسیار راسخ عمل
می کنن.
با همه این مذمت گویی ها من با حضور این افراد در اطرافم مشکلی ندارم (خواهش می کنم، نیازی به تشکر نیست!) و برام اهمیتی نداره که در کارشون موفق می شن یا نه. تنها چیزی که می خوام به این جماعت بفهمونم اینه که عزیز من برادر من خواهر من دوستی بهونه مناسبی نیست که بخوای به آدمها به شکل یه بوقلمون سرخ شده غوطه ور میونِ یه دیس بزرگ پر از سیب زمینی خلالیِ ترد و سس گوجه فرنگی نگاه کنی، وقتی که یک هفته توی بیابون بدون آب و غذا سرگردان بودی...
- ۹۵/۰۶/۲۰