تبصره 22 (2)
چهارشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۳ ب.ظ
- این که انسان ها می میرند ناگزیر است اما این که کدام انسان ها بمیرند نتیجه موقعیت است.
- من باید خودم رو به فنا بدم چون سرهنگ می خواد ژنرال بشه؟
- این که سرباز ها ارتباطشان را با خدا حفظ کنند یک مسئله بود، که البته همگی شان از آن حمایت می کردند، این که بیست و چهار ساعته خدا دور و برت باشد مسئله ای دیگر.
- کلوینگر مرده بود. این عیب اساسی فلسفه اش بود.
- ژنرال پکم احساس می کنه که وقتی بمب ها نزدیک هم منفجر می شن عکس های هوایی خیلی بهتر در می آن.
- احساس کرد چاق و چسبناک است!
تبصره 22/ جوزف هلر/ احسان نوروزی/ 1-250
مگه قورباغه س؟؟
:|
دو تا جمله اولی خعلی لایــــــــــــــــک
یوساریان؟
اسمش ی جوریه! اینا اهل کجان؟
باهربار خوندنش یکی تو ضمیر ناخوداگاهم میخوند ای ساربان آهسته راااان
(میبینی ضمیر ناخوداگاهم چقد فرهیخته س :دی )
مدالشو میتونن ب گوشش آویزون کنن ؛ خوشگل تر هم میشه حتی!
بهشون بگو