دربست
جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ق.ظ
آرام از کنارم رد شد. گفتم در بست. چند متر جلوتر ترمز کرد! سرش را برگرداند نگاهم کرد. با دست بهش اشاره کردم دور زد آمد سمتم. دوباره گفتم دربست می ری؟ چند بار سرش را بالا پایین کرد گفت کجا می ری؟ گفتم هر جا، می بری؟ حرفی نزد. گفتم چقدر می گیری؟ گفت نمی دونم چقدر می دی. گفتم تا هر جا بریم هر چقدر میدم! با شیطنت لبخندی بر صورت سبزهی آفتاب خورده اش انداخت گفت باشه سوار شو بریم... اگر توی آن ماشین کوچک شارژی جا می شدم حتما یک دور توی پارک با هم می زدیم.
+ فانتزی روی تم شیدا/ تک نوازی پیانو/ جواد معروفی
- ۹۴/۰۵/۱۶