عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا...
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۰ ب.ظ
این چند وقت که برای اسکیس تمرین می کنم به ندرت پیش می آید که قبل از شروع به موضوع نگاه کنم. همیشه صبر می کنم تا بدعت موضوع غافلگیرم بکند. اما امروز یک ساعت قبل از آغاز طراحی موضوع را خواندم. حصولگاه عشق؛ طراحی نگارستان شعر و ادب پارسی همجوار با مقبره حافظ. اسم حافظ را خواندم و گفتم هاااا این یکی یکم فرق دارد، باید قبلش دورخیر کنم، حس و حال بگیرم!. غزلی از حافظ خواندم و باقی اش را سپردم به تار لطفی و صدای شجریان. و تا الان که در خدمت شما هستم در پرده "عشق داند"ش مستورم!. به به، چقدر خوب گفتم. بعله دوستان، طراحی و اسکیس و درس و مدرسه هیچ کدام هیچ ارزشی برای آدمی ندارد. چیزی که مهم است همین جادوی موسیقی است که چهار ساعت است من را گرفته ول نمی کند!
اگر به آواز علاقه دارید (+)
- ۹۴/۰۴/۱۷