تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!



۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

زبان، فکر

پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۴ ق.ظ

انسان های اولیه که زبان معلومی برای حرف زدن نداشتند، چطور فکر می کردند؟ مثلا ما وقتی بخواهیم فکر کنیم "کتابی را از روی میز برداریم" یک اسم برای شی ای به نام "کتاب" داریم. برای میز هم یک اسم و یک فعل هم برای عمل برداشتن -چقدر واضح گفتم هاه هاه-. حالا برای انسان هایی که هیچ کلمه ای برای اشیا و افعال نداشتند، فکر کردن به چه صورت بود؟ آیا فکر کردن بدون زبان یک پروسه تماما بصری بود؟ یا شاید ذهن هر کسی زبان خودش را می ساخت؟ -من در این زمینه اطلاعی ندارم و دو سوال قبل گمانه زنی های شخصی ام بود- شما فکر می کنید انسان های اولیه -بدون زبان گفتاری لااقل- چطور فکر می کردند؟!


+ بماند، کوشی بچه؟

حقوق اولیه

سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ب.ظ

تا آخر اسفند امسال فرصت دارم خودمو معرفی کنم به نظام وظیفه برای حمالی مقدس سربازی!. قرار بود در این زمان باقی مونده برای آزمون ارشد بهمن ماه بخونم بعد از امتحان برم. هفته پیش سازمان سنجش اعلام کرد زمان کنکور ارشد امسال به اردیبهشت ماه تغییر کرد... مشاور عالی سازمان سنجش هم در این مورد فرموده تغییر زمان فرصت مناسبی برای داوطلبانه... فرصت! آیا من شبیه آدمی ام که فرصت داره؟ یه شبه تو برنامه آدم می رینن بعد تعبیر مناسبی هم ازش می کنن!
آیا مملکت حساب و کتاب نداره؟ آیا من برای چه کسی برنامه میریزم هی؟ آیا من حق ندارم فحش بدم؟ آیا من حق ندارم سرباز فراری بشم؟ آیا من حق ندارم به گروهک های تروریستی منظقه بپیوندم و انتقامم رو از سازمان سنجش و نظام آموزشی کشور بگیرم؟ آیا اینان از حقوق اولیه من نیست پس از حقوق اولیه کیست؟... شّت!




+ میگه چقدر سیاه شدی
می گم سفید بمونم واسه کی؟... والا!

وری یلّوووو

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۴ ق.ظ


یک) دو هفته پیش با یکی از دخترایی که قبلا با هم دفتر طراحی کار می کردیم رفتیم یه دوری بزنیم چهارتا خیابون بالا پایین کنیم. تو راه چند تا انجیر از شاخه های رو به خیابون یه درخت انجیر سیاهی می زد.  ما این انجیرا رو دیدیم کل مسیر حرفامون رفت سمت مبحث پر مایه انجیر. یکی اون بگه یکی من بگم حرفمون رسید به این که من هرسال از انجیرای اضافه و له شده سرکه می گیرم. پرسید چطور. گفتم اینطوری می کنیم اونطوری می کنیم و الخ... حرفام که تموم شد می گه عهههه یعنی عرق می گیری باهاش ترشی می ندازی؟! اینقدر تلخه که خالی نمی شه خورد؟

من :|

انجیرهای رو به خیابان :|

انجیرهای پشت به خیابان :|

عرق :|

سرکه :|

می : |

خمره :|

ساقی :|

زکریای رازی :|

رنکینگ ایران در مصرف مشروبات الکلی :|

اطلاعات عمومی :|

خیام عرق خور دوست داشتنی :|

دبه های ترشی لیته توی انباری :|

انگور ها روی درخت برای که می رسند؟ :|

چه کسی کشمش های مرا جابجا کرد؟ :|



دو) یَک کیونی ازم پاره شد این یک هفته ای که!... باقیشو هم گذاشتم برای هفته آتی!


سه) همینطوری الکی