تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!



شب پنجم؛ کلیدر

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۱ ق.ظ
...در من چیزی کم بود و در این زندگانی هم چیزی کج بود. میان ما و این زندگانی یک چیزی گنگ ماند. ما دیر آمدیم یا زود. هر چه بود به موقع نیامدیم...

کلیدر/ جلد ده


  • ۹۶/۰۴/۳۱

نظرات  (۱)

  • پـــــر ی
  • امان از کلیدر 
    امان از تک تک کلماتش 
    معرکه اس این کتاب 
    پاسخ:
    واقعا بی نظیره، فوق العاده...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی