تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!




ماه گفت: «سلام ماهیِ سیاه کوچولو، تو کجا اینجا کجا؟»

ماهی سیاه کوچولو گفت: «دارم اعتصاب می کنم»
ماه گفت: «چه حرف های گنده ای می زنی ماهی سیاه کوچولو. تو را چه به این کار ها؟»
ماهی سیاه کوچولو گفت: «صمد گفته!»
ماه گفت: «اینجا...»
ماهی سیاه کوچولو گفت: «لطفا حرفت را ادامه نده»
ماه گفت: «قبول نداری؟»
ماهی سیاه کوچولو گفت: «بهش حساسیت دارم»
ماه گفت: «باشد. جور دیگه ای می گویم»
ماهی سیاه کوچولو گفت: «خیلی ممنونم»
ماه گفت: «ببین ماهی سیاه کوچولو، آنجایی که کارگرانش هی اعتصاب می کنند و توی اخبار نشان می دهد فرانسه است. ما از این کار ها نمی کنیم که»
ماهی سیاه کوچولو گفت: «اما گل شبدر چه کم از یاس و اقاقی دارد؟»
ماه گفت: «دست بردار، تازه تو خیلی کوچک و تنها هستی»
ماهی سیاه کوچولو گفت: «ماهی های زیاد دیگری مثل من هستند»
ماه گفت: «فقط هستند»
ماهی سیاه کوچولو کمی فکر کرد و گفت: «خب حالا چکار کنم؟»
ماه گفت: «برویم تلوزیون ببینیم. یورو 2016 دارد»


فیلم که تمام شد "ماهیِ کوچولو" تلوزیون را خاموش کرد، پتو را روی سرش کشید و خوابید تا صبح بشود و پدرش از سرِ کار به خانه برگردد.


ما از این داستان نتیجه می گیریم:
1- فیلمی که ماهی کوچولو نگاه می کرد، سراسر سیاه نمایی و دروغ بود چرا که توی دریا کسی اعتصاب نمی کند. مدیریت وبلاگ از خانواده ها تقاضا می کند مراقب باشند فززندانشان چه فیلم هایی می بینند.
2- سکانس پایانی فیلم بدلیل اخذ مجوز پخش در صدا و سیمای دریا، سانسور و اصلاح شد و همانطور که دیدید خیلی آموزنده تر شد. از اصلش هم بهتر.
3- این یک فیلم هالیوودی بود برای تخریب چهره آرام دریا توسط دشمن. اما به خواست خدا و تلاش عوامل خدوم، بر ضد خودشان به پایان رسید.

4- ارتباط این نوشته با هر گونه تجمع و اعتصاب کارگری چه توی معدن و چه خارج آن، شدیدا و قویا تکذیب می شود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی