مرگِ نقدی
+ نظرتون راجع به مردن رو صندلی راحتیِ کنار شومینه چیه؟ بعد از چای یا قبل از شام
- اوه. نه آقا. من سالهاست اینطور زندگی کردم. دنبال یه مردن هیجان انگیزترم
+ مردن روی تخت بیمارستان. در حالی که کلی دکتر و پرستار تختتون رو احاطه کردن. می تونه خیلی هیجان انگیز باشه
- فکر نمی کنم همسرم از بیمارستان خوشش بیاد
+ مطمئنا دوست ندارین تو تصادف با یه اتومبیل تیکه تیکه بشن. ها؟
- نه ممنون
+ شما خودتون ایده ای ندارین؟
- دوست دارم یه جای شلوغ بمیرم. اوه. شایدم نه. نه اصلا یه جایی که شلوغ نباشه بهتره. اینجوری آدما ازم منزجر نمی شن. یه جای معمولی. خلوتم نه. می دونین که...
+ بله، آقا. سال هاست شغل من همینه. درکتون می کنم
پس بذارین یه پیشنهاد دیگه بهتون بدم. نظرتون چیه ما شما رو می بریم به یه جای خلوت و ناگهان با یه حرکت کوچیک، یه تیکه آهن توی قلبتون فرو می ره. اولش یکم ناراحت کنندس
- فکر نکنم از این خوشم بیاد
+ نه نه. اشتباه می کنین. لحظه های اول اینطوره. ولی بعد کلی دوربین و خبرنگار میان بالای سرتون
- چقدر طول می کشه؟
+ بعد از مرگتون خیلی ها درباره شما حرف می زنن. تا مدت ها صفحه اول روزنامه ها می مونین
- لعنتی. خدا کنه زیاد طول نکشه. من دست به نقدم آقا
+ همه چی تو چند ثانیه اتفاق می افته. چیزی تو خاطرتون نمی مونه. مطمئن باشید خیلی ها از مرگ شما متاثر می شن
- دوست ندارم جایی بمیرم که روی نقشه نباشه. صورتم، صورتم. می خوام بعد از مردنم سرِ جاش باشه
+ خیالتون راحت آقا. ما هیچ وقت به مشتری هامون مرگ بنجل نمی فروشیم
- ۹۴/۰۸/۲۶