تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!



پشت این پنجره ها

جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ب.ظ



امروز فهمیدم بر خلاف تصور خودم و اطرافیانم، هنوز اندک رمقی برای بروز احساسات درم باقی مونده... بعد از ظهر، وقتی آسمون یهو سیاه شد، دلم واسه غریبه های توی خیابون هم تنگ شده بود.



  • ۹۴/۰۷/۲۴

نظرات  (۶)

ممار احساسی میسشود
پاسخ:
می دونم سخته باورش :))
گاهی ادم دلش برای غریبه ها تنگ تر می شود ...
پاسخ:
همینطوره، گاهی... : )
واقعا؟؟؟!!!!
پس احساسات تو جلوی طوفان رو گرفت؟!:-D 
پاسخ:
محتمله. انقدر غلیط بود ینیاااا :دی
  • ثریا شیری
  • چه خوبه که احساس هیچوقت نمیره... حتی در حد دلتنگ شدن واسه غریبه ها.
    پاسخ:
    نمی تونم تصدیق کنم که خوبه، ولی قطعا می شه گفت بد نیست :)
    ناصر الانه که دوباره ایوان مداین شکاف برداره ! والا بخدا اینقدر عجیبیه
    پاسخ:
    اینقد تیکه نندازین بهم دیگه احساساتی نمیشمااااا د:
  • عم قزی جون ツ
  • از وقتی ماری رفته ایجوری شدی!
    بذا باهاش حرف بزنم ببینم برمیگرده یا نه!؟
    یکم احساسات تراوش کن چشمه احساست خشک نشه!


    ( در کل جدای از شوخی اصلا و ب هیچ وجه باور و قبول نمی کنم ک آدم بی احساسی باشی ، ولی خو بروز دادنش رو بعله! اونم انشاالله یکی پیدا میشه همچین بروزت کنه ک هی فرت و فرت احساس بروز بدی :دی )

    اسم اون گلدونت چی بود؟

    + پیرو کامنت پست قبل :  بعد خوردن کوکی هوامیخورم ! مامانم میخواد بهم گشنگی بده یکم لاغر شم! اومدم شمال دو هفته چاق شدم هرکاری هم میکنم آب نمیشه!
    پاسخ:
    از وقتی که رفتههههه شب تموم نمییییی شهههههه شب تموم نمی شههههه ههههه :د
    خدا توفیق بده به دونه از این احساس در آراش خدمت کنیم :د

    مالاریا، آئورلیوس، بروسلی، ژانگ
    یکی دیگم بود خیلی گنده شد کاشتمش تو زمین

    + چربیهای شمالو باید بیای شمال آب کنی. اونطوری نمیشه :D

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی