تبخند




این صندل رسوایی، نطقیست ته کفشم!



گرسنگی در امتداد شب

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۰ ق.ظ

عجب دنیای بی رحمی شده. آدم باید سه صبح پا شود برای خودش سیب زمینی سرخ کند بخورد.... هعییی



+ هدر قالبو بعدا درست می کنم. خسته شدم!

  • ۹۴/۰۵/۲۶

نظرات  (۸)

چرا با روح و روان ما بازی میکنید؟ سیب زمینی جزو اموال منه :|
پاسخ:
پولشو دادم، مال خودمه! د:
  • سیده زهرا میم
  • من اگر از گرسنگی هم بمیرم ساعت سه از جام جم نمی خورم ! به شما بخاطر این حرکت شجاعانه و پهلوانانه تبریک می گم ((:
    پاسخ:
    شما که بعله، سوابقت معلومه د:
    عجب عادمای بی رحم تری ! میان میگن ما سیب زمینی خوردیم :)))))
    پاسخ:
    تازه امروز ناهارم سیب زمینی خوردم. یکم اضافه اومد گذاشتم واسه شام. سیب زمینی و هندوانه! د:
    ولی می چسبد ها ..
    با سس قرمز ...:)
    پاسخ:
    سس قرمز و فلفل قرمز :)))
    سس قرمزم بزن ممار!
    پاسخ:
    با کشکم خوشمزه می شه؟ امشب امتحان کنم ببینم. کشک دوس دارم د:
    تو گروهم گفتی؟؟ :| سرتو قطع نکردن؟؟؟ :|
    دیشب نصفه شب تازه بیدار شدی :|
    پاسخ:
    نگفتم [رضایت]
    آره بد خواب شدم جدیدا د:
    آیا می‌دانید حرف زدن درباره سیب‌زمینی هم ممکن است حق الناس باشد؟
    پاسخ:
    همین پیش پای شما فهمیدم د:
    کچل ک داری میشی
    بیخوابی شبونه هم ک داری
    رشته‌ی خفیف زرد رنگ از پشت توده انبوه برگ‌های انجیری ک بر صورتت فرود می اومد رو با دستت می گرفتی و..
    اندوه  رازناکت هم ک لائیده!

    دکتره نگف تا کی زنده ای؟


    یه نسخه برا مامنت بپیچم ، مادر جان این بچه رو زن بستون! از دست رفت  :دی
    پاسخ:
    چیزی نگفت ولی من عظم جدی دارم که حالا حالا ها شما رو از حضورم مستفیض کنم د:

    تو دست و بالت کیس مناسب نداری؟ :D

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی